روزَن گاه

روزنه ای به خیال گاه به گاه و افکار پراکنده ی یک مسافر، که قدم برداشته و تجربه میکند و یادمیگیرد، به شوق مقصد

روزَن گاه

روزنه ای به خیال گاه به گاه و افکار پراکنده ی یک مسافر، که قدم برداشته و تجربه میکند و یادمیگیرد، به شوق مقصد

آدامس جرقه ای

پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۴ ب.ظ

یا هادی

امروز عجیب ترین و غیر منتظره ترین تبریکی که یادم میاد رو دریافت کردم :)
یه طعم شیرینِ خاصِ عجیب و هیجان انگیز داشت، شبیه آدامس جرقه ای توت فرنگی که تقّ و تق هیجانِ شیرین توی سر آدم پخش میکنه ، اما خیلی خاص تر :)
هیچ وقت خودم رو در این موقعیت تصور نکرده بودم و ندیده بودم؛ امروز به این فکر کردم خدا چقدر منو این طرف و اونطرف گردونده و بالا پایین کرده تا به این نقطه رسونده، و واقعا منظورش چیه؟ ایستادنه یا توشه برداشتن و عبور کردن؟ نمیدونم؛ اما حالا با وجود اینکه  لایق این عنوان و تبریک و در حدش نیستم، بالاخره برای خودم تصورش کردم، نمیدونم خدا برای پنج سال و ده سال بعد قراره قدم هام رو به کجا بکشونه؛ اما میدونم هرچی که هست دوست دارم بهش اعتماد کنم و باهاش و براش قدم بردارم.

______

انشاءالله که خدا به حق صاحب این روز همه مون رو هدایت کنه سمت ماموریت هایی که برامون میپسنده، و سمت خودِ خودش، که باید بزرگترین آرزومون میبود و یادمون میره.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۸
آفتاب گردون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی