روزَن گاه

روزنه ای به خیال گاه به گاه و افکار پراکنده ی یک مسافر، که قدم برداشته و تجربه میکند و یادمیگیرد، به شوق مقصد

روزَن گاه

روزنه ای به خیال گاه به گاه و افکار پراکنده ی یک مسافر، که قدم برداشته و تجربه میکند و یادمیگیرد، به شوق مقصد

قطعه ی معیوب

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۱۰ ق.ظ

یا قادر

دنیا پره از سیستم های مختلف زنده و غیر زنده که کنار هم  درستش کردن؛ هر سیستمی از سیستم های کوچیک تر تشکیل شده، و توی هر مرحله ای، هر جزء ویژگی ها و وظیفه ی به خصوصی داره، که فقط اون باید انجامش بده و اگر درست انجام نشه کل سیستم رو معیوب میکنه، هرچند که بقیه ی اجزا در نهایت دقت عمل کنن؛ یک قطعه ی ناکارآمد عملکرد کل سیستم رو تحت تاثیر قرار میده، حالا تا وقتی که از همه ی قطعات مورد نیاز، یک نمونه ی کارآمد نداشته باشیم، سیستمی هم که انتظار داریم شکل نمیگیره؛ دارم فکر میکنم اگر حکومت امام زمان عج یک سیستم باشه، تا زمانی که تمام قطعات کارآمدش آماده و پیدا نشده باشن نمیتونه شکل بگیره.

مدتیه فکرم درگیر "کارآمدی" ه، اینکه چقدر این پتانسیل در من هست که کاری رو بهم بسپارن و مطمئن باشن خوب انجامش میدم و به سرانجام میرسونمش؛ دارم فکر میکنم اگر کارهای این روزهام معیار سنجش باشه، بعد از ظهور کسی هستم که امام بتونه روم حساب کنه؟ به دردشون میخورم؟ میتونم از بار روی دوششون کم کنم؟
مثلا به اسامه فکر میکنم، به اینکه چیکار کرده و بود و چطور بود که پیامبر توی این سن کم اینطور با اطمینان لشکر دستش میسپرد.
دارم میگردم دنبال دلیل های این ناکارآمدی شدیدی که این روزها توی خودم حس میکنم و آزارم میده.
مثلا توی روضه راجع به آدم های حالی و مقامی حرف زده شد؛ اینکه آدم های مقامی اونهایی میشن که میتونن رهبر باشن، نه اون احساساتی های جَو گیرِ حالی. دارم فکر میکنم چقدر احوالات و کارهام حالی ه و چقدر مقامی، نمیدونم معیار درستی برای سنجشه یا نه اما به این فکر میکنم که مثلا با حذف عامل های مختلف دوست داشتنیم از کارها، چقدر هنوز راغبم به انجامشون و اینکه این حالی بودن در موقعیت ها شاید یکی از دلایل ناکارآمدیم باشه.
شاید پذیرفتن مسئولیت خارج از توانم، یا تلاش کافی نکردن برای افزایش توانم برای پذیرفتن مسئولیت هایی که باهاشون مواجه میشم هم موثره.
شاید هم ضعفم در تصمیم گیری صریح و یقین در تصمیمات و کارها گاهی مشکل ساز میشه.

___________

پ.ن:

۱. هنوز راه حل پیدا نکردم؛ اما امیدوارم خدا خودش راه رو نشون بده و در رو باز کنه.

۲. بین این فکر کردن ها به دوتا موضوع دیگه هم رسیدم اولا اینکه خدا چقدر لطف کرده بهم و محرک توی زندگیم گذاشته که راغب بشم به کارهای خوب، و دوم اینکه چقدر توی نیومدن امامم مقصرم، چون هنوز حتی ظرفیت به عهده گرفتن و به سرانجام رسوندن کارهای ساده رو هم ندارم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۱۴
آفتاب گردون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی