روزَن گاه

روزنه ای به خیال گاه به گاه و افکار پراکنده ی یک مسافر، که قدم برداشته و تجربه میکند و یادمیگیرد، به شوق مقصد

روزَن گاه

روزنه ای به خیال گاه به گاه و افکار پراکنده ی یک مسافر، که قدم برداشته و تجربه میکند و یادمیگیرد، به شوق مقصد

نقش ها

شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۳۲ ق.ظ

یا حی

 

یک عزیزی در اقوام ما بود که هیچ وقت ازدواج نکرد و به دنبالش هیچ وقت هم مادر نشد، اما، مادری را خوب بلد بود، انقدر که برای تمام خواهرها و برادرها و بچه ها و بچه های بچه هایشان مادری و مادربزرگی کرده بود؛ یک طوری با محبت های ریز و درشتش توی دل هایمان جا باز کرده بود که به جای دو سه تا، بیش تر از ده فرزند داشت. مادر نشد اما انقدر خوب تمرین مادری کرده بود که رفتنش هم مصادف شد با روز تولد مادر عالم. که از نگاه من هیچ چیز این عالم تصادفی نیست، حتی این زمانبندی ها.
_ دارم فکر میکنم آدم ها خیلی نقش ها را خودشان میسازند، حتی زمانی که ابزارهایشان در زندگی اصلا با آن نقش جور نمیشود؛ شاید اینطور نیست که یک نقشی را در عالم برای تو کنار گذاشته باشند تا تو بروی و بنشینی سرجایت؛ شاید باید قدم قدم و ذره ذره  نقش ها را پیدا کنی و در خودت بسازی و برای خودت شکل بدهی و با آن هم خودت و هم یک گوشه از کارهای عالم را راه بیندازی و نجات بدهی؛

_ به مرگ فکر میکنم، به فقدان و شاید یک روزی که بیشتر فهمیدمشان چیزی هم راجع بهشان نوشتم؛ فعلا فقط میدانم دلم برای شیرینی مربایی های هر سال عیدش که با ذوق میچید توی ظرف و با شوق تعارفمان میکرد چون میدانست عاشقشان هستیم تنگ میشود، برای دست ها و انگشت های ظریفش که گوشه ی چادر را جمع میکرد یا جلوی دهانش میگرفت و ریز میخندید یا بالا می آوردشان و بلند دعایمان میکرد، برای آن لب های باریک خندان و آن چشمهای گرد و درشتش؛ برای فرق از وسط باز شده اش، برای لباس های گل منگلی ساده و راحتش، برای عروسک هایی که با تکه پارچه های توی صندوقچه اش برایمان درست میکرد، برای آن صورت نقلی و ریزه میزه و برای خنده هایش که از جلوی چشمانم تکان نمیخورد، و برای هزار و یک چیز دیگر دلم تنگ میشود، همین حالا هم دلم خیلی تنگ شده.
آدمیزاد عجیب است، و فهمش برایم مشکل، درست لحظه ای که منطقش دارد مرور میکند کل نفس ذائقه الموت و میداند عزیزش جای راحت تر و بهتری ست؛ قلب و چشمانش بی اختیار همه ی اینها را نادیده میگیرند؛ شاید هم دلیلش ظرفیت کم من باشد.
_ روز مادر متفاوتی رو تجربه میکنم، با جایگزینی حلوا و کیک و ترس از دست دادن های بیشتر و دلتنگی و فکر و خیال هایی که دست از سر آدم برنمیدارن

 

روز مادر مبارک همه ی اونهایی که توی زندگیشون مشق مادری کردن. خدا سایه ی همه شون رو بالای سر بچه هاشون حفظ کنه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۲۶
آفتاب گردون

نظرات  (۱)

بسم الله

سلام و نور

عیدت مبارک عزیزم

الهی همه این مادرای رفته از دنیا رو سر سفره شادی اهل بیت مهمون کنن

پاسخ:
علیکم السلام 🌻
الهی آمین، الهی خدا به همه ی مادرا قوت و سلامتی و روزی خیر بده و سایه شون رو بالای سر بچه ها و عزیزانشون حفظ کنه و محبت حضرت فاطمه س تو زندگی هاشون جاری باشه🌷

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی